گهگاه دانشجویانی با من تماس میگیرند و از من میخواهند با آنها بسیار سختگیر باشم!
این بسیار سختگیر بودن، برای کسی که مدرس یا مشاور کنکور هست لغت آشناییست و معانی متفاوت و زیادی دارد، ولی اغلب آنهایی که چنین چیزی میخواهند معمولا منظورشان اینست که شما میتوانید هر نوع رفتاری با آنها بکنید، عصبانی شوید، سرزنش کنید، تنبیه کنید ولی آنها را وادار به درس خواندن کنید تا نتیجه بگیرند!
عجیبست! چرا که اگر این استراتژی، یک استراتژی صحیح و درست بود، اکنون ما به جای راجرز، آدلر و فروید باید اسم مخوفترین زندانبانها و شکنجهگران را به عنوان متخصصان تغییر رفتار در تاریخ ثبت میکردیم و برای بهتر شدن حالمان به جای مراجعه به مشاور و رواندرمانگر از قاضی میخواستیم ما را به چند ماه حبس و چند ضربهی شلاق محکوم کنند!
افراد میتوانند به شما اطلاعات بدهند، شما را راهنمایی کنند یا حامی شما باشند، ولی هرگز کسی نمیتواند دیگری را وادار کند که به طور خاصی رفتار کند!
اگر نمیتوانید یا نمیخواهید درس بخوانید، در سبک زندگی از درون خودتان به دنبال علت این امر باشید و سعی کنید با این علت کنار بیایید. شاید حتی درس نخواندن در شرایط شما بهترین گزینه باشد!
مشاور شما با الهام بخش، حامی و همراه بودن میتواند به شما انگیزه بدهد ولی نمیتواند شما را وادار به انجام کاری کند که نمیخواهید! درهرحال، اگر درس خواندن برایتان سخت است و هر هفته اضطراب این را دارید که در جلسات مشاوره چه عتابی در انتظار شماست، بهتر است به جای همراه شدن با مشاور و سرزنش خودتان، آن رابطهی معیوب را قطع کرده و به دنبال رفع علت واقعی مشکلتان باشید! علتی که احتمالا در سبک زندگی بیرونی یا نیازهای درونی شما نهفته است.
دسته بندی مطالب